30 نصیحت زرتشت

 
سی نصیحت زرتشت
========ஜ۩۞۩ஜ========
۱, آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نر...سیده است رنج و اندوه مبر
۲٫ قبل از جواب دادن فکر کن
۳٫ هیچکس را تمسخر مکن
۴٫ نه به راست و نه به دروغ قسم مخور
۵٫ خود برای خود، زن انتخاب کن
۶٫ به شرر و دشمنی کسی راضی مشو
۷٫ تا حدی که می توانی، از مال خود داد و دهش نما
۸٫ کسی را فریب مده تا دردمند نشوی
۹٫ از هرکس و هرچیز مطمئن مباش
۱۰٫ فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی
۱۱٫ بیگناه باش تا بیم نداشته باشی
۱۲٫ سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی
۱۳٫ با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی
۱۴٫ راستگو باش تا استقامت داشته باشی
۱۵٫ متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی
۱۶٫ دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی
۱۷٫ معروف باش تا زندگانی به نیکی گذرانی
۱۸٫ دوستدار دین باش تا پاک و راست گردی
۱۹٫ مطابق وجدان خود رفتار کن که بهشتی شوی
۲۰٫ سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی
۲۱٫ روح خود را به خشم و کین آلوده مساز
۲۲٫ هرگز ترشرو و بدخو مباش
۲۳٫ در انجمن نزد مرد نادان منشین که تو را نادان ندانند
۲۴٫ اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی کسی را دشنام مده
۲۵٫ دورو و سخن چین مباش و نزدیک دروغگو منشین
۲۶٫ چالاک باش تا هوشیار باشی
۲۷٫ سحر خیز باش تا کار خود را به نیکی به انجام رسانی
۲۸٫ اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار مزن تا تو را نگزد و نمیری
۲۹٫ با هیچکس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو آسیب نرسد
۳۰٫ مغرور و خودپسند مباش، زیرا انسان چون مشک پرباد است و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نمی ماند

وصيت نامه كوروش كبير


فرزندان من، دوستان من! من اكنون به پايان زندگی نزديك گشته*ام. من آن را با نشانه*های آشكار دريافته*ام.
وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپنداريد و كام من اين است كه اين احساس در کردار و رفتار شما نمايانگر باشد، زيرا من به هنگام كودكی، جوانی و پيری بخت*يار بوده*ام. هميشه نيروی من افزون گشته است، آن چنان كه هم امروز نيز احساس نمی*كنم كه از هنگام جوانی ناتوان*ترم.

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/4c/Farvahar001.JPG/325px-Farvahar001.JPG
 
من دوستان را به خاطر نيكويی*های خود خوشبخت و دشمنانم را فرمان*بردار خويش ديده*ام.
داستانی از بخشندگی کوروش کبیر

    

زادگاه من بخش كوچكی از آسيا بود. من آنرا اكنون سربلند و بلندپايه باز می*گذارم. اما از آنجا كه از شكست در هراس بودم ، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم. حتی در پيروزی های بزرگ خود ، پا از اعتدال بيرون ننهادم. در اين هنگام كه به سرای ديگر می*گذرم، شما و ميهنم را خوشبخت می*بينم و از اين رو می*خواهم كه آيندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چيزی است شبيه به خواب . در مرگ است كه روح انسان به ابديت می پيوندد و چون از قيد و علايق آزاد می گردد به آتيه تسلط پيدا می كند و هميشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنين بود كه من انديشيدم به آنچه كه گفتم عمل كنيد و بدانيد كه من هميشه ناظر شما خواهم بود ، اما اگر اين چنين نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسيد كه در بقای او هيچ ترديدی نيست و پيوسته شاهد و ناظر اعمال ماست.




بايد آشكارا جانشين خود را اعلام كنم تا پس از من پريشانی و نابسامانی روی ندهد.
من شما هر دو فرزندانم را يكسان دوست می*دارم ولی فرزند بزرگترم كه آزموده*تر است كشور را سامان خواهد داد.


    

فرزندانم! من شما را از كودكی چنان پرورده*ام كه پيران را آزرم داريد و كوشش كنيد تا جوان*تران از شما آزرم بدارند.
تو كمبوجيه، مپندار كه عصای زرين پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت. دوستان يک رنگ برای پادشاه عصای مطمئن*تری هستند.

    



همواره حامی كيش يزدان پرستی باش، اما هيچ قومی را مجبور نكن كه از كيش تو پيروی نمايد و پيوسته و هميشه به خاطر داشته باش كه هر كسی بايد آزاد باشد تا از هر كيشی كه ميل دارد پيروی كند .


    

هر كس بايد برای خويشتن دوستان يك دل فراهم آورد و اين دوستان را جز به نيكوكاری به دست نتوان آورد.
از كژی و ناروايی بترسيد .اگر اعمال شما پاك و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد يافت ، ولی اگر ظلم و ستم روا داريد و در اجرای عدالت تسامح ورزيد ، ديری نمی انجامد كه ارزش شما در نظر ديگران از بين خواهد رفت و خوار و ذليل و زبون خواهيد شد . من عمر خود را در ياری به مردم سپری كردم . نيكی به ديگران در من خوشدلی و آسايش فراهم می ساخت و از همه شادی های عالم برايم لذت بخش تر بود.

 

    



به نام خدا و نياکان درگذشته*ی ما، ای فرزندان اگر می خواهيد مرا شاد كنيد نسبت به يكديگر آزرم بداريد.
پيكر بی*جان مرا هنگامی كه ديگر در اين گيتی نيستم در ميان سيم و زر مگذاريد و هر چه زودتر آن را به خاك باز دهيد. چه بهتر از اين كه انسان به خاك كه اين*همه چيزهای نغز و زيبا می*پرورد آميخته گردد.
من همواره مردم را دوست داشته*ام و اكنون نيز شادمان خواهم بود كه با خاكی كه به مردمان نعمت می*بخشد آميخته گردم.


هم*اكنون درمی يابم که جان از پيكرم می*گسلد ... اگر از ميان شما كسی می*خواهد دست مرا بگيرد يا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزديك شود و هنگامی كه روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم كه پيكرم را كسی نبيند، حتی شما فرزندانم. پس از مرگ بدنم را موميای نكنيد و در طلا و زيور آلات و يا امثال آن نپوشانيد . زودتر آنرا در آغوش خاك پاك ايران قرار دهيد تا ذره ذره های بدنم خاك ايران را تشكيل دهد . چه افتخاری برای انسان بالاتراز اينكه بدنش در خاكی مثل ايران دفن شود.
از همه پارسيان و هم* پيمانان بخواهيد تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از اينكه ديگر از هيچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گويند.

    


به واپسين پند من گوش فرا داريد. اگر می*خواهيد دشمنان خود را تنبيه كنيد، به دوستان خود نيكی كنيد.



دعاي داريوش كبير در كتيبه بيستون : خدا اين كشور را از دروغ-خشك سالي ودشمن درامان دارد (2500 سال پيش) سلسله هخامنش

  



روایتی کوتاه از کــــــوروش بـــــــــزرگ

وقتی کوروش دوست لنگ خود مهرداد را خواست تا امور مالی را به او سپرد و مسائل

حکومتی را به گوبارو تفویض نمود و کمبوجیه فرزند خود را در راس حکومت بابل قرار

داد.سپس پنج هزاران را از سربازخانه های راحت خود احضار نمود و رو به  بیابان غربی

حرکت کرد تا به ایالت جدید خود رسیدگی کند.

...

در این رسیدگی  فرستادگان فنیگی که بر عرابه های سبک با بار و بنه آمده بودند خود

را به پای کوروش انداختند و بردگان آنان هدایایی نادر در حضورش فرو نهادند.این هدایا

عبارت بود از ظروف شیشه ای الوان رنگین کمان و کاسه های مفرغی و کوزه های

مسی که نقش شیر بر آن حک شده بود.و نیز مجسمه حیوانی با کله انسان، و برای

جلب توجه کوروش، مجسمه ای بالدار لاجوردی شبیه به بالدار هخامنشی که اصلش

کار مصر بود.و هفت دختر زیبا به او تقدیم داشتند که از مصر و حبشه و جزایر کریت و

دلوس و از یونان برگزیده شده بودند.این دختران خود هدایایی را مانند آینه های

سیمین،بخوردان،چراغ های مرمری حمل می کردند تا بیشتر اسباب خشنودی خاطر

پادشاه را فراهم سازند.فنیگی ها امید داشتند که منظره دختران زیبا، پادشاه

هخامنشی را تحریک کند مگر به فتح اراضی موطن آنان در غرب بیفتد.


کوروش به آن منظور پی برد و به هر یک از دختران ارمغانی داد و در آن میان به دختر

کریتی که چهره ی سفیدش از میان زلف سیاهش جلوه می نمود،بیشتر نگاه

کرد.سپس آنان را به صاحبان برده مسترد داشت و گفت:


((حقیقت این که من از زیبایی اینها می ترسم.خوب گفته اند که زیبایی از

صداقت می آید.البته پادشاهی مانند من نباید بترسد.))


پس از این کلمات،فرستادگان فنیگی را با ضرب المثلی دیگر بیشتر متحیر ساخت و آن

این بود:


((تخت حکومت را برای دروغگو ساخته اند ولی اگر دروغ های او بر او چیره

شود،به صورتش تف می کنند!))


فنیگی های ساده،به عقل او و جلال تختگاه او آفرین خواندند و از مقصود او از آن گفته

ها پرسیدند.در جواب گفت:


((من ترجیح می دهم حقیقت را بگویم!))

 

کتاب کوروش کبیر (هارولد آلبرت لمپ  ص 304/305)



توماس جفرسون، نویسنده، فیلسوف، باستان شناس، بنیان گذار دانشگاه ویرجینا، و

سومین رییس جمهور آمریکا، که از شیفتگان کورش بود و بخشی از نظريات  نقل شده از

کورش پيرامون «کشورداری خردمندانه» الهام بخش او در نوشتن متن بیانیه ی استقلال

آمریکا شد، نیز نمی دانست که سالیانی پس از مرگ اش سندی از زیر خاک های بابل

تاریخی بیرون خواهد آمد که تایید مستندی بر توجه او به این شخصیت بزرگ تاریخی خواهد

بود.

در واقع با کشف کلمات او بر کتیبه ای گلین بود که چهره ی اصلی کورش بزرگ، به سان

خورشیدی درخشید و جایگاه او را، به عنوان اعلام کننده ی اولین منشور حقوق بشر، به

ثبت رساند.

سخنانی گرانبها از کوروش کبیر

چند سخن از کوروش بزرگ.!

1-دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند. !
2-افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند.
3-به یادتان می اورم تا همیشه بدانید که زیبا ترین منش ادمی محبت اوست پس محبت کنید چه به دوست چه به دشمن که دوست را بزرگ کند و دشمن را دوست. !
4-زانو نمیزنم حتی اگر سقف آسمان از قد من کوتاه تر باشد !
5-اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید. !

هخامنشیان [تاریخ ایران باستان , ]

هخامنشیان [تاریخ ایران باستان , ]


با طلوع دولت هخانشی كه به وسیله كوروش کبیر پارسی از خاندان معروف بنیاد گردید (حدود 550 ق.م) ، ایران در صحنه تاریخ جهانی نقش فعال و تعیین كننده أی یافت . همچنین ، این دولت منشاء و مركز یك تمدن و فرهنگ ممتاز آسیایی و جهانی دنیای باستان شناخته شد. 
كوروش کبیر، پادشاه سرزمین انشان (انزان ، در حدود شوش نواحی ایلام جنوبی) و سر كرده سلحشور و محبوب طوایف پارسه (پارس) كه قلمرو او و پدرانش در آن ایام تابع حكومت پادشاهان خاندان دیااكو محسوب می شد، با شورش بر ضد آستیاگ و پیروزی بر او ، هگمتانه (اكباتان ، همدان) را گرفت (549 ق.م.). وی، خزاین و ذخایر تختگاه ماد را هم وفق روایت یك كتیبه بابلی ، به " انشان " برد و سرانجام به فرمانروایی طوایف ماد در ایران خاتمه داد. 
غلبه سریع او بر قلمرو ماد كه بلافاصله بعد از سقوط همدان تحت تسلط او در آمد ، در نزد پادشاهان عصر موجب دلنگرانی شد . كوروش برای مقابله با اتحادیه ای كه با شركت لیدیه ، بابل و مصر بر ضد او در حال شكل گرفتن بود ، خود را ناچار به درگیری با آنها یافت . 

 


نقش رستم

قدیمی ترین عکس های تخت جمشید

عکس های قدیمی تخت جمشید.تخت جمشید، پارسه، پرسپولیس که در شمال شهرستان مرودشت در شمال استان فارس (شمال شرقی شیراز) جای دارد،تخت جمشید  در دوران زمامداری داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر اول بنا شده‌است و به مدت حدود ۵۰ سال، مرکزی برای برگزاری مراسم آیینی و جشن‌ها به ویژه نوروز بوده‌است.اما این بنای باشکوه با حمله اسکندر مقدونی تخریب شد و امروزه فقط بقایایی از آن بنای باشکوه باقی مانده است.در این مطلب تعدادی از قدیمی ترین عکس های تخت جمشید را قرار دادیم که در ادامه مطلب می توانید آنها را مشاهده کنید.

قدیمی ترین عکس ها تخت جمشیدتخت جمشید سال 1312

عکس های قدیمی تخت جمشیدتخت جمشید سال 1312

عکس های قدیمی تخت جمشیدتخت جمشید سال 1308

عکس های قدیمی تخت جمشیدتخت جمشید سال 1278

عکس های قدیمی تخت جمشیدتخت جمشید سال 1308

عکسهای قدیمی تخت جمشیدتخت جمشید سال 1279

عکسهای قدیمی تخت جمشیدتخت جمشید سال 1297

عکسهای قدیمی تخت جمشیدتخت جمشید سال 1290عکسهای قدیمی تخت جمشیدتخت جمشید-ارنسد هرتزفلد در کنار کتیبه خشایارشاه

عکس های قدیمی تخت جمشیدعکس های قدیمی تخت جمشیدعکس های قدیمی تخت جمشیدعکس های قدیمی تخت جمشیدعکس های قدیمی تخت جمشیدعکس های قدیمی تخت جمشیدعکس های قدیمی تخت جمشیدعکس های قدیمی تخت جمشیدعکس های قدیمی تخت جمشید

  • قدیمی ترین عکس ها تخت جمشید
  • عکس های قدیمی تخت جمشید
  • عکس های قدیمی تخت جمشید
  • عکس های قدیمی تخت جمشید
  • عکس های قدیمی تخت جمشید
  • عکسهای قدیمی تخت جمشید
  • عکسهای قدیمی تخت جمشید
  • عکسهای قدیمی تخت جمشید
  • عکسهای قدیمی تخت جمشید
  • عکس های قدیمی تخت جمشید
  • عکس های قدیمی تخت جمشید
  • عکس های قدیمی تخت جمشید
  • عکس های قدیمی تخت جمشید
  • عکس های قدیمی تخت جمشید
  • عکس های قدیمی تخت جمشید
  • عکس های قدیمی تخت جمشید
  • عکس های قدیمی تخت جمشید
  • عکس های قدیمی تخت جمشید
  • عکس های قدیمی تخت جمشید.

تصاویر: تخت جمشید، شکوه تاریخ

- تخت جمشید یا پارسه نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که طی سالیان پیوسته، پایتخت باشکوه و تشریفاتی پادشاهی ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بوده‌است.

 این شهر باستانی در دوران زمامداری داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر اول بنا شده‌است و به مدت حدود ۵۰ سال، مرکزی برای برگزاری مراسم آیینی و جشن‌ها به ویژه نوروز بوده‌است.


































تصاوير ديدني از ايران ما: تخت جمشيد

تخت جمشيد، پر بازديدکننده‌ترين بناي ايران

نام محلي پايتخت داريوش بزرگ است؛ که از لحاظ وسعت، عظمت و شکوه، مهمترين مجموعه باستاني هخامنشي در ايران است.

اين مجموعه بي‌نظير در دامنه کوه رحمت (کوه مهر)، در مقابل جلگه مرودشت و 55 کيلومتري شمال شرقي شيراز قرار دارد. يونانيان و به تبع آنها اروپاييان، گاهي آن را «پرسه پليس»، «پرسَپُليس» يا «پرسپوليس» (persepolis) مي‌خوانند.

اما نام تاريخي آن که در کتيبه‌هاي کاخ‌ها ثبت شده، پارسَه (parsa) به معناي شهر مردمان پارسي است.

آثار تاريخي به جاي مانده در آن، از باشكوه‌ترين مجموعه‌هاي تاريخ ايران و جهان است. اين بنا در زمان داريوش اول از پادشاهان هخامنشي در سال 518 قبل از ميلاد به قصد ايجاد پايتختي آييني در جلگه مرودشت، بر دامنه كوه مقدس رحمت (كوه مهر) بنيان نهاده شد و ساخت آن جمعا حدود 120 سال به طول انجاميد.

مجموعه تخت جمشيد به وسعتي حدود 135000 متر مربع و تماما از سنگ ساخته شده است.

در ميان سنگها از هيچ گونه ملاتي استفاده نشده اما در بعضي نقاط، سنگها را با بست‌هاي آهني به نام دم چلچله‌اي به هم اتصال داده‌اند و از چفت‌هايي سربي استفاده کرده‌اند.

مجموعه تخت جمشيد شامل هفت كاخ (تالار)، نقوش برجسته، پلكان‌ها،‌ ستون‌ها، ‌و دو آرامگاه سنگي است.

جمعا بيش از سه هزار نقش برجسته در ساختمان‌ها و مقبره‌هاي تخت جمشيد وجود دارد كه به طرز خارق العاده‌اي هماهنگ است.

در قسمت بالاي تخت جمشيد، در دامنه كوه رحمت، دو آرامگاه وجود دارد كه آرامگاه اردشير دوم و اردشير سوم است.

تخت جمشيد حدود دويست سال محل سكونت شاهان هخامنشي بوده تا اينکه در 330 پ.م. اسكندر مقدوني (که ايرانيان او را گجسته، بنفرين، پليد و ديو خو ناميده‌اند) آن را سوزاند.

تاريخ نگاران در مورد علت اين آتش‌سوزي اتفاق راي ندارند. عده‌اي آن را ناشي از يک حادثه غير عمدي مي‌دانند، عده‌اي دليلش را آتش زدن آن به دست اسکندر ديو خو به تلافي ويراني شهر آتن (و معبد آرتيميس در آن) به دست خشايارشا مي‌دانند.

البته نظرات ديگري نيز در اين مطرح است؛ براي مثال برخي بر اين باورند که نابودي تخت جمشيد به دست اسکندر مقدوني روي نداده و حتي بر اين باورند که پاي اسکندر مقدوني هيچگاه به اين منطقه نرسيده است.

از آنچه امروز از تخت جمشيد بر جاي مانده، تنها مي‌توان تصوير مبهمي از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم کرد.  

با اين همه مي‌توان به مدد يک نقشه تاريخي که جزئيات معماري ساختمان کاخها در آن آمده باشد و اندکي بهره‌گيري از قوه تخيل، به اهميت و بزرگي اين کاخها پي برد.

نکته‌اي که سخت غير قابل باور مي‌نمايد، اين واقعيت است که بخش‌‌هايي از اين مجموعه عظيم و ارزشمند، هزاران سال زير خاک مدفون بوده تا اينکه در حدود 70 سال قبل کشف شد.

 
 

مجموعه باستانی هخامنشی (تخت جمشيد، پرسپولیس، پرسه پولیس، پارسه)   

 ایران‌شناسی: استان فارس: مرودشت  

 مجموعه باستانی هخامنشی تخت جمشید (تخت جمشيد، پرسپولیس، پرسه پولیس، پارسه) تخت جمشید

سر تخت جمشید جای تو باد
                                             سریر سران خاک پای تو باد (نظامی)

تخت جمشید (Ttakht -e- Jamshid) نام محلی پایتخت داریوش بزرگ است؛ که از لحاظ وسعت، عظمت و شکوه، مهمترین مجموعه باستانی هخامنشی در ایران است. این مجموعه بی نظیر در دامنه کوه رحمت (کوه مهر)، در مقابل جلگه مرودشت و 55 کیلومتری شمال شرقی شیراز قرار دارد. یونانیان و به تبع آنها اروپائیان، گاهی آنرا "پرسه پلیس"، "پرسَپُلیس" (با کسر "پ" اول، فتح "سین" اول و ضم "پ" دوم) یا "پرسپولیس" (persepolis) می خوانند؛ اما نام تاریخی آن که در کتیبه های کاخ ها ثبت شده پارسَه (parsa) به معنای شهر مردمان پارسی است.


مسیر منتهی به تخت جمشید؛ عکس از آنوبانینی
مسیر منتهی به تخت جمشید


آثار تاریخی به جای مانده در آن، از باشكوه ترین مجموعه های تاریخ ایران و جهان است. این بنا در زمان داریوش اول از پادشاهان هخامنشی در سال 518 قبل از میلاد به قصد ایجاد پایتختی آئینی در جلگه مرودشت، بر دامنه كوه مقدس رحمت (كوه مهر) بنیان نهاده شد و ساخت آن جمعا حدود120 سال به طول انجامید.


نمایی از تخت جمشید؛ عکس از آنوبانینی
نمایی از تخت جمشید


مجموعه تخت جمشید به وسعتی حدود 135000 متر مربع و تماما از سنگ ساخته شده است. در میان سنگها از هیچ گونه ملاتی استفاده نشده اما در بعضی نقاط، سنگها را با بست های آهنی به نام دم چلچله ای به هم اتصال داده اند و از چفت هایی سربی استفاده کرده اند.


پله های وروردی به تخت جمشید؛ عکس از آنوبانینی
پله های وروردی به تخت جمشید


مجموعه تخت جمشید شامل هفت كاخ (تالار)، نقوش برجسته، پلكانها،‌ ستونها، ‌و دو آرامگاه سنگی است. جمعا بیش از سه هزار نقش برجسته در ساختمان ها و مقبره های تخت جمشید وجود دارد كه به طرز خارق العاده ای هماهنگ می باشند.


تصویری حیرت انگیز از تخت جمشید؛ عکس از آنوبانینی
تصویری حیرت انگیز از تخت جمشید


در قسمت بالای تخت جمشید، در دامنه كوه رحمت؛ دو آرامگاه وجود دارد كه آرامگاه اردشیر دوم و اردشیر سوم می باشد. تخت جمشید حدود دویست سال محل سكونت شاهان هخامنشی بوده تا اینکه در 330 پ.م. اسكندر مقدونی (که ایرانیان او را گجسته، بنفرین، پلید و دیو خو نامیده اند) آنرا سوزاند. تاریخ نگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق رای ندارند. عده ای آنرا ناشی از یک حادثه غیر عمدی می دانند، عده ای دلیلش را جلب خوشنودی و ارضای بوالهوسی های "طائیس" روسپی مشهور آتنی توسط اسکندر دیو خو؛ و برخی این اقدام اسکندر را تلافی ویرانی شهر آتن (و معبد آرتیمیس در آن) بدست خشایارشا می دانند. البته آنوبانینی نظرات دیگری در این باره شنیده است؛ به طور مثال برخی بر این باورند که نابودی تخت جمشید به دست اسکندر مقدونی روی نداده و حتی بر این باورند که پای اسکندر مقدونی هیچگاه به این منطقه نرسیده است.


مقبره اردشیر دوم؛ تخت جمشید؛ عکس از آنوبانینی
مقبره اردشیر دوم؛ تخت جمشید


مقبره اردشیر سوم؛ تخت جمشید؛ عکس از آنوبانینی
مقبره اردشیر سوم؛ تخت جمشید


درون مقبره اردشیر دوم؛ تخت جمشید؛ عکس از آنوبانینی
درون مقبره اردشیر دوم؛ تخت جمشید


از میان کاخ های تخت جمشید کاخ آپادانا از همه قدیمی تر و باشکوهتر بوده است. ساختن این کاخ به دستور داریوش (521-485 پ.م.) در حدود سال 515 پ.م. آغاز شده و سی سال به طول انجامیده است. این کاخ 3660 متر مربع مساحت دارد. تالار اصلی 36 ستونی (6*6) و در شرق و غرب و شمال دارای ایوانهای 12 ستونی (2*6) است؛ مهمترین نقوش تخت جمشید در پله های ایوان شرقی که گویا در ابتدا ورودی اصلی کاخ بوده حکاکی شده اند.  ارتفاع ستون های آپادانا تقریبا بیست متر و بسیار مستحکم بوده؛ به نحوی که تا زمان قاجار هنوز 13 ستون از ستونهایش بر افراشته باقی مانده بود.
کاخ دیگری که همزمان با آپادانا ساخته شده کاخ داریوش (تَچَر) است که به دلیل آنکه با سنگهای خاص بسیار صیقلی ساخته شده است معاصران آنرا تالار آیینه نامیده اند. این کاخ دارای 12 ستون (3*4) و ایوانی در جنوب با 8 ستون (2*4) است؛ و به عنوان سکونتگاه شاه مورد استفاده قرار میگرفته است.


بخش باشکوهی از آثار به جای مانده در تخت جمشید؛ عکس از آنوبانینی
بخش باشکوهی از آثار به جای مانده در تخت جمشید


کاخ مهم دیگر کاخ صد ستون است که ساختن آن توسط خشایار شاه (486-465 پ.م.) در حدود سال 470 پ.م. آغاز شده و بیست سال به طول انجامیده. این کاخ با 4700 متر مربع مساحت وسیعترین کاخ تخت جمشید است؛ که ایوانی 16 ستونی (2*8) درشمال دارد. ارتفاع ستونهای کاخ 14 متر بوده و ساخت آن در زمان اردشیر اول (465-424 پ.م.) پایان یافته است.
پلکان ورودی اصلی تخت جمشید که در شمال غربی واقع است، توسط خشایار شاه ساخته شده و جمعا 111 پله در هر سمت دارد. طول هر پله 6.90 متر، به عرض 38 سانتیمتر و ارتفاع هر پله 10 سانتیمتر است؛ که برای حرکت آسان و محترمانه افراد بسیار مناسب بوده است.


بخش باشکوهی از آثار به جای مانده در تخت جمشید؛ عکس از آنوبانینی
بخش باشکوهی از آثار به جای مانده در تخت جمشید


در بالای پلکان اصلی "دروازه ملل" قرار دارد که کتیبه ای به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی (هر یک 20 سطر) در سر در آن نگاشته شده است که در آن خشایار شاه پس از ستایش اهورمزدا و معرفی خود آورده است: گوید، خشایار شا: این بارگاه همه ی ملل (دروازه ی ملل) را من به توفیق اهورمزدا ساختم...
کاخ خشایار شاه، کاخ مرکزی (تالار شورا) کاخ اندرونی و حرم سرا و کاخ خزانه از دیگر بناهای مهم تخت جمشید است.
پس از معرفی اجمالی بناهای تخت جمشید باید گفت هیچگاه هخامنشیان عادت باستانی كوچ كردن را فراموش نكردند و معمولا همه ی سال را در یك جا به سر نمی‌بردند، بلكه بر حسب اقتضای آب‌و‌هوا، هر فصلی را در یكی از پایتخت‌های خود سر می‌كردند. در فصل سرما، در بابل و شوش اقامت داشتند و در فصول گرم به همدان می‌رفتند كه هوای لطیف و خنك داشت. این شهرها پایتخت به معنی اداری، سیاسی و اقتصادی بودند. اما دو شهر دیگر هم بودند كه پایتخت آیینی هخامنشیان به شمار می‌رفتند. یكی پاسارگاد كه در آنجا آیین و تشریفات تاجگذاری شاهان هخامنشی برگزار می‌شد و دیگری "پارسه" (تخت جمشید) كه برای پاره‌ای تشریفات از جمله برگزاری جشنها و به ویژه جشن نوروز و تبریک سال نو (توسط فرستادگان ملل مختلف امپراتوری ایران به پادشاه) به كار می‌آمد و به طور کلی مکانی مقدس  و خجسته شمرده میشد. این دو شهر "زادگاه" و "پرورشگاه" و به اصطلاح؛ "گهواره" پارسیان به شمار می‌رفت که گور بزرگان و نام‌آوران خود را در آنها قرار می دادند. البته از این دو؛ تخت جمشید یا همان پارسه بیش‌تر اهمیت داشته، به همین دلیل؛ اسكندر مقدونی آن را آتش زد تا گهواره و تكیه‌گاه دولت هخامنشی را از میان ببرد و به ایرانیان بفهماند كه دیگر دوره فرمانروایی ایرانیان و دوران شکست های پی درپی رومیها به سر آمده است.


بخش باشکوهی از آثار به جای مانده در تخت جمشید؛ عکس از آنوبانینی
بخش باشکوهی از آثار به جای مانده در تخت جمشید


نام اصلی این شهر پارْسَهْ بوده كه از نام قوم پارسی آمده است. پارسه به همین صورت، در سنگ نوشته خشیارشاه بر درگاه "دروازه ملل" نوشته شده و در لوحه‌های عیلامی مكشوفه از خزانه و باروی تخت جمشید هم آمده است. یونانیان از این شهر آگاهی کمی داشته‌اند، به دلیل این كه پایتخت اداری نبوده و در جریان‌های سیاسی، كه مورد نظر یونانیان بوده، قرار نمی‌گرفته است. علاوه بر این؛ احتمال دارد كه به خاطر احترام ملی و آئینی شهر پارسه، خارجیان مجاز نبوده‌اند به این مكان‌ها رفت‌‌ و آمد كنند و همین عامل باعث گردیده در باب آن آگاهی‌های زیادی به دست نیاورند؛ آنچنانكه تا پایان دوره قاجار، سیاحان اروپایی كمتر می‌توانستند در باب امام‌زاده‌های ایرانی تحقیق كنند.


آثار به جای مانده در تخت جمشید؛ عکس از آنوبانینی
آثار به جای مانده در تخت جمشید


نام مشهور تخت جمشید، یعنی پِرْسِهْ پُلیس (Perse Polis) ریشه غربی دارد. در زبان یونانی، پْرسهْ‌پُلیس و یا صورت شاعرانه آن پِرْسِپ‌ْتوُلیس Persep tolis لقبی است برای آتنه، الهه خرد و صنعت و جنگ، و "ویران‌كننده شهرها" معنی می دهد. این لقب را آشیل، شاعر یونانی سده پنجم پ.م. در چكامه مربوطه به پارسیان، به حالت تجنیس و بازی با الفاظ، در مورد "شهر پارسیان" به كار برده است (سوكنامه پارسیان، بیت 65). این ترجمه نادرست، به صورت ساده‌ ترش، یعنی پرسه پلیس، در كتب غربی رایج گشته و از آنجا به مردم امروزی رسیده است.  خود ایرانیان نام "پارسه" را چند قرن پس از برافتادنش فراموش كردند؛ چون كتیبه‌ها را دیگر نمی‌توانستند بخوانند. درکتیبه های دوره ساسانی آنرا "صدستون" ‌نامیده اند. البته مقصود از این نام، تنها كاخ صدستون نبوده، بلكه همه بناهای روی صفه را بدان اسم می‌شناخته‌اند. در دوره‌های بعد؛ در خاطره مردم فارس، "صدستون" به "چهل‌ستون" و "چهل‌منار" تبدیل شد؛ و حتی در یکی از اسناد قرن چهارم هزارستون نامیده شده است. اما مهمترین نامی که بعد از اسلام این اثر بدان نام باز شناخته میشده مسجد (مزگت) سلیمان بوده است.


آثار به جای مانده در تخت جمشید؛ عکس از آنوبانینی
آثار به جای مانده در تخت جمشید


دست کم از اواخر قرن سوم تا اواسط قرن نهم "پارسه" را مسجدی می شناخته اند که توسط سلیمان پیامبر ساخته شده است. پیامبری که جنیان و دیوان را تحت تسلط داشته و احتمالا با کمک آنان ساخته شده است. و در بعضی اسناد سلیمان را با جمشید پادشاه اسطوره ای ایران یکی دانسته اند؛ و احتمالا این هم یکی از عواملی است که به تدریج نام این محل از مسجد سلیمان به تخت (قصر) جمشید تغییر پیدا کند.
پس از برافتادن هخامنشیان، خط و زبان آنها نیز بتدریج نامفهوم شد و تاریخ آنان از یاد ایرانیان برفت. خاطره‌‌ شان با یاد پادشاهان افسانه‌ای پیشدادی و نیمه تاریخی كیانی درهم آمیخت و بنای شكوهمند پارسه را كار جمشید دانستند و كم‌كم این نام افسانه‌ای را بر آن بنا نهادند. جمشید پادشاه اسطوره ای ایران است که در شاهنامه فردوسی، ساختن کاخهای باشکوه به او نسبت داده شده است.

سوی تخت جمشید بنهاد روی
                                                چو انگشتری کرد گیتی بر اوی (شاهنامه)

كارهای ساختمانی تخت جمشید به فرمان داریوش بزرگ در حدود 518 پ.م. آغاز شد. بخش بزرگی از یك دامنه نامنظم سنگی را مطابق نقشه معماران، تا ارتفاع معینی كه مورد نظرشان بود، تراشیدند و كوتاه و صاف كردند و گودی ها را با خاك و تخته‌سنگ‌های گران انباشتند. قسمتی از نمای صفه را از صخره طبیعی تراشیدند و بخشی دیگر را با تخته‌سنگ‌های كثیرالاضلاع كوه پیكری كه بدون ملاط بر هم گذاشتند برآوردند و برای آنكه این سنگ‌های بزرگ بر هم استوار بمانند آن‌ها را با بست‌های دم چلچله‌ای آهنی به هم پیوستند و روی بست‌ها را با سرب پوشانیدند. این تخته سنگ‌ها یا از سنگ آهكی خاكستری رنگی است كه از كوه و تپه‌های اطراف صفه استخراج می‌شده و یا سنگ‌های آهكی سیاهی شبیه به مرمر است كه از كانهای مجدآباد در 40 كیلومتری غرب تخت‌جمشید می‌آورده‌اند. خرده سنگ‌ها و سنگ‌های بی‌مصرف حاصل از تراش و تسطیح صخره را نیز به درون گودها ریختند. شاید در همین زمان بوده است كه آب انبار بزرگ چاه مانندی در سنگ صخره و در دامنه كوه‌ مهر به عمق 24 متر كندند.
پس از چند سال، صاف كردن صخره طبیعی و پر كردن گودی‌ها به پایان رسید و تخت هموار گشت. آنگاه شروع به برآوردن شالوده بناها كردند. در دامنه آن قسمت از كوه رحمت كه مشرف بر تخت است؛ آبراهه‌هایی كندند و سر این آبراهه‌ها را در یك خندق بزرگ و پهن، كه در پشت دیوار شرقی تخت كنده بودند، گذاشتند تا آب باران كوهستان از راه آن خندق به جویبارهایی در جنوب و شمال صفه راه یابد و وارد محوطه نشود. بدین گونه خطر ویرانی بناهای روی تخت‌، به دلیل سیلاب جاری از كوهستان از میان رفت. اما بعدها كه این خندق پر شد، آب باران قسمت اعظم برج و باروی شرقی را كند و به درون محوطه كاخ‌ها ریخت. در هفتاد سال گذشته؛ باستان‌شناسان این خاك‌ها را بیرون ریختند و چهره بناها را دوباره روشن ساختند.


آبراهه های احداث شده در تخت جمشید؛ عکس از آنوبانینی
آبراهه های احداث شده در تخت جمشید


چاه ایجاد شده برای ذخیره آب باران؛ عکس از آنوبانینی
چاه ایجاد شده برای ذخیره آب باران


در اواخر سال 1312 شمسی، بر اثر خاکبرداری در گوشه شمال غربی تخت جمشید، حدود چهل هزار لوحه گلی به شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد. بر روی این الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود. پس از خواندن معلوم شد که این الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد. از میان الواح بعضی به زبان پارسی باستان و خط عیلامی است.
با استفاده از کتیبه های باستانی کشف شده در تخت جمشید مشخص شد که چهار زبان مهم بابلی (اکدی)، عیلامی، پارسی باستان و آرامی تقریبا به طور همزمان، کمابیش، در آن دوره مورد استفاده قرار میگرفته که در بین آنها پارسی باستان با 36 نشانه برای واج ها و دو نشانه برای جداکردن واژه ها از یکدیگر (میخ کج \ و علامت >) آسانترین خط بود که مانند دیگر زبانهای مرسوم در آن زمان از چپ به راست نوشته میشد ولی تنها در استفاده از نماد میخی با آن زبانها شباهت داشت. از 36 نشانه پارسی باستان 3 نشانه برای مصوت ها ( a وi  و u) و بقیه برای نشان دادن یک هجا (یک صامت + یک مصوت) به کار میرفتند. در ضمن 8 نماد نیز در این زبان استفاده میشد که برای اورمزد (اهورامزدا) 3 نشانه، برای کشور (دهیو) 2 نشانه و برای خدا، شاه و میهن (بوم) هر کدام یک نشانه به کار رفته است.


آثار به جای مانده در تخت جمشید؛ عکس از آنوبانینی
آثار به جای مانده در تخت جمشید


توضیح دیگر در مورد زبان کتیبه ها آنکه اکثر کتیبه ها روایت عیلامی نیز دارد اما یکی از کتیبه های تخت جمشید تنها به عیلامی نوشته شده و روایت پارسی باستان ندارد. خط میخی عیلامی که از پارسی باستان کهن تر است دارای 300 نشانه بوده و با هیچ کدام از زبان های هند و اروپایی و سامی شباهت ندارد. مشخص شده که حسابداران هخامنشی از آن برای نگاشتن استفاده می کرده اند. در مورد بابلی که گویا قدیمیترین و مشکلترین خطوط بوده نیز باید گفت که به زبان مادی بسیار نزدیک بوده و اکثر کتیبه ها روایت بابلی نیز دارند. ( حتی بعضی از پژوهشگران بزرگ با توجه به اینکه هنوز هیچ کتیبه ای که زبان و خط مادها را به درستی مشخص کند یافت نشده است این زبان را زبان مادی می دانند.)
زبان آرامی نیز که زبانی سامی است توسط دبیران کوروش کبیر مورد استفاده بوده و کتیبه ای در نقش رستم به این زبان یافت شده است.


آثار به جای مانده در تخت جمشید؛ عکس از آنوبانینی
آثار به جای مانده در تخت جمشید


با کشف الواح گلی تخت جمشید شهرت نابجایی را که می گفتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگاری گرفتن رعایا ساخته شده باطل گشت. زیرا این اسناد حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این قصرها، اعم از عمله، بنا، نجار، سنگتراش، معمار و مهندس مزد می دادند و هر کدام از این الواح، سند هزینه یک یا چند نفر است. کارگرانی که در بنای تخت جمشید دست اندرکار بودند؛ از ملتهای مختلف، چون ایرانی، بابلی، مصری، یونانی، عیلامی و آشوری تشکیل می شدند که همه آنان رعیت دولت شاهنشاهی ایران به شمار می رفتند. گذشته از مردان، زنان و دختران نیز به کار گل مشغول بودند. مزدی که به کارگران می دادند غالبا جنسی بود نه نقدی، که آنرا با یک واحــد پـول بابلی به نام "شکــل" سنجیده و برابر آن را به جنس پرداخت می کردند. اجناسی را که بیشتر به کارگران می دادند و مزد آن محسوب می شد عبارت بود از: گندم و گوشت.
کتیبه های کشف شده در تخت جمشید؛ جدا از لوح ها گلی و سکه ها؛ در مجموع بیست و پنج عدد است که از آن میان 9 کتیبه از داریوش (521-485 پ.م.) ؛ 12 کتیبه از خشایارشاه(486-465 پ.م.) و دو کتیبه از اردشیر اول (465- 424 پ.م.)؛ یک کتیبه از اردشیر دوم (404-359 پ.م.) و یک کتیبه از اردشیر سوم (359-338 پ.م.) است.
از آنچه امروز از تخت جمشید بر جای مانده؛ تنها می توان تصویر مبهمی از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم کرد. با این همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخها در آن آمده باشد و اندکی بهره گیری از قوه تخیل، به اهمیت و بزرگی این کاخها پی برد. نکته ای که سخت غیر قابل باور می نماید این واقعیت است که بخش هایی از این مجموعه عظیم و ارزشمند هزاران سال زیر خاک مدفون بوده تا اینکه در حدود 70 سال قبل کشف شد.

تخت جمشید ایران زمین

تاريخ : شنبه ششم مهرماه139۲ | ۰۵:37عصر

خت جمشید ،مجموعه ای از کاخهای بسیار باشکوهی است که ساخت آنها در سال 512 قبل از میلاد آغاز شد و اتمام آن 150 سال به طول انجامید.تخت جمشید در محوطه ی وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است . این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرسپولیس خوانده اند ساخته شده است .

ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود 518 ق . م ، آغاز شد...

ادامه ی مطلب فراموش نشه...


تخت جمشید ،مجموعه ای از کاخهای بسیار باشکوهی است که ساخت آنها در سال 512 قبل از میلاد آغاز شد و اتمام آن 150 سال به طول انجامید.تخت جمشید در محوطه ی وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است . این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرسپولیس خوانده اند ساخته شده است .

ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود 518 ق . م ، آغاز شد. نخست صفحه یا تختگاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پله های اصلی و کاخ تچرا را ساختند . پس از داریوش ، پسرش خشایارشا تالار دیگری را بنام تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تالار صد ستون را ریخت . اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد . اردشیر سوم ساختمان دیگری را آغاز کرد که ناتمام ماند . این ساختمانها بر روی پایه هایی ساخته شــده که قسمتـی از آنها صخره های عظیم و یکپارچه بوده و یا آنها را در کوه تراشیده اند .

معماری هخامنشی ، هنری است از نوع تلفیق و ابداع که از سبک معماریهای بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و قوم اورارتو اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده است . هخامنشیان با ساختن این ابنیة عظیم می خواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند.

 اسناد تخت جمشید و کارگران مزد بگیر
در اواخر سال 1312 شمسی براثر خاکبرداری در گوشه ی شمال غربی صفحه تخت جمشید قریب چهل هزار لوحه های گلی به شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد .
بر روی این الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود . پس از خواندن معلوم شد که این الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد . از میان الواح بعضی به زبان پارسی و خط عیلامی است . از کشف این الواح شهرت نابجایی را که می گفتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگار گرفتن رعایا ساخته شده باطل گشت.
زیرا این اسناد عیلامی حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این قصرهای زیبا ، اعم از عمله و بنا و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد می دادند و هر کدام از این الواح سند هزینة یک یا چند نفر است .
کارگرانی که در بنای تخت جمشید دست اندرکار بودند ، از ملتهای مختلف چون ایرانی و بابلی و مصری و یونانی و عیلامی و آشوری تشکیل می شدند که همة آنان رعیت دولت شاهنشاهی ایران بشمار می رفتند .

گذشته از مردان ، زنان و دختران نیز به کارگری مشغول بودند . مزدی که به این کارگران می دادند غالباً جنسی بود نه نقدی، که آن را با یک واحــد پـول بابلی به نام « شکــل » سنجیده و برابر آن را به جنس پرداخت می کردند . اجناسی را که بیشتر به کارگران می دادند و مزد آن محسوب می شدعبارت از : گندم و گوشت.

 

اسکندر مقدونی در یورش خود به ایران در سال 331 قبل از میلاد، آن را به آتش کشید.
تاریخ نگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق رای ندارند. عده ای آنرا ناشی از یک حادثه غیر عمدی می دانند ولی برخی کینه توزی و انتقام گیری اسکندر را به تلافی ویرانی شهر آتن به دست خشایارشا علت واقعی این آتش سوزی مهیب میدانند. (که در حقیقت، خشایارشا آتن را ویران نکرد و ویرانی های باستانی در آتن از سوی خود یونانی هاست؛ که در مطالب آینده راجع به آن صحبت خواهد شد.)


تصویری از عظمت کاخها
ازآنچه امروز از تخت جمشید بر جای مانده تنها می توان تصویر بسیار مبهمی از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم کرد. با این همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخها در آن آمده باشد و اندکی بهره از قوه تخیل، به اهمیت و بزرگی این کاخها پی برد.

نکته ای که سخت غیر قابل باور می نماید این واقعیت است که این مجموعه عظیم و ارزشمند هزاران سال زیر خاک مدفون بوده تا اینکه در اواخر دهه1310خورشیدی کشف شد.

چیزی که در نگاه اول در تخت جمشید نظر بیننده را به خود جلب می کند، کتیبه ها و سنگ نبشته های گذر خشایارشا است که به زبان عیلامی و دیگر زبانهای باستانی تحریر شده است. از این گذر به مجموعه کاخهای آپادانا می رسیم، جایی که در آن پادشاهان بار میدادند و مراسم و جشنهای دولتی در آن برگذار می شد.

مقادیر عمده ای طلا و جواهرات در این کاخها وجود داشته که بدیهی است در جریان تهاجم اسکندر به غارت رفته باشد.
تعداد محدودی از این جواهرات در موزه ملی ایران نگهداری می شود. بزرگترین کاخ در مجموعه تخت جمشید کاخ مشهور به "صد ستون" است که احتمالا یکی از بزرگترین آثار معماری دوره هخامنشیان بوده و داریوش اول از آن به عنوان سالن بارعام خود استفاده می کرده است.

تخت جمشید در 57 کیلومتری شیراز در جاده اصفهان و شیراز واقع شده است.

دانستنیهای تخت جمشید

 

درگاه غربي مدخل : در ورودي بزرگ نامبرده ، که در خارجي بوده ، رو به مغرب و متوجه پلکان بزرگ ميباشد. در طرفين دروني جرزهاي درگاه غربي ، تقريباً در بلندي دو متر از کف ، دو پيکر حيوان بزرگ که بدن ودستهاي آنها شبيه به اعضاي گاو و سرشان مانند سر شير ميباشد، حجاري شده است .
درگاه شرقي : درگاه دومي که دروني بوده بطرف شرق واقع است . جرزهاي اين درگاه داراي دو گاو بالدار با سر انسان است و تاجي هم بر سر دارند. اين نقوش بالدار تقليدي است از مجسمه هاي دروازه پايتختي که سارگن ، پادشاه آشور، در حدود 712 ق . م . پس از ترک نينوا، پايتخت قديم آشور، در 15کیلومتری شرقي شهر موصل ساخته است .
آپادانه (آپادانا) يا بارگاه : در جنوب سردر بزرگ، بفاصله 50 متر، ساختمان ستون داري آشکار و نمايان است که موسوم به کاخ آپادانَه يعني کاخ بار عام ميباشد. تمام ساختمان بار عام نامبرده ، اکنون داراي 13 ستون ميباشد، و بوسيله دو پلکان دوطرفي شمالي و شرقي ، به آن وارد ميشوند. دو پلکان نامبرده ، يکي پلکان کهنه است که بسمت شمال متوجه ميباشد، ديگري پلکان نوپيدايش است که در سوي خاوري (شرقي ) ساختمان واقع است و شرح آن زير عنوان «پلکان نوپيدايش » بيايد. ديوار پيش بست پلکان کهنه ، به نقوش چندين تن از نمايندگان ملل مختلف ، مزين و آراسته ميباشد. ساختمان آپادانَه عبارت بوده از يک تالار چهارگوشه مرکزي ، و چهار ايوان بشکل راست گوشه که هر يکي از ايوانها 12 ستون و خود تالار مرکزي 36 ستون ، در 6 رديف داشته است .
ستونهاي بارگاه آپادانَه (آپادانا): بلندي ستونهاي آپادانَه نزديک به 18 متر و قطر پاي آنها دو متر است . قسمت بالاي ستونها مرکب از سه جزء است : اول سرستون اصلي ، دوم قسمت مارپيچ دوگانه ، سيم تنه دو گاوي که پشت به پشت داده اند.در بالاي تمام ستون هاي تالار مرکزي ، همين نوع مجسمه گاو بوده ولي روي ستون هاي ايوان شرقي مجسمه دو شير و در بالاي ستون هاي ايوان غربي ، مجسمه دو گاو بدون قسمت مارپيچ دوگانه و سرستون اصلي بوده است . در ماه شهريور 1312 ه' . ش .، چهار لوح زرين و سيمين از گوشه هاي شمال شرقي و جنوب شرقي تالار مرکزي آپادانَه به دست آمده است که روي همه آنها عبارتي به يک مضمون ، به سه خط ميخي پارسي و عيلامي و بابلي نقر گرديده و ترجمه آنها بدين قرار است :
ترجمه لوحها: داريوش ، شاه بزرگ، شاه شاهان ، شاه کشورها، پسر وشتاسپ هخامنشي . داريوش شاه گويد: اين است کشوري که من دارم ، از سکستان آن طرف سغد، از آنجا تا کوشا (حبشه )، از هندوستان تا سارد (ليدي )، که اهورمزدا، بزرگترين خدايان ، به من داده است . اهورمزدامرا و خاندان مرا نگهداري کند.
پلکان نوپيدايش : در جانب شرقي ايوان شرقي کاخ آپادانه ، باز دو پلکان دوطرفي نمودار و مشهور به پلکان نو ميباشد که در آبان ماه 1311 ه' . ش . کشف گرديده است . دور ديوار پلکان رديف جلو، صورت 8 تن سرباز نيزه دار پارسي و مدي ، نقش گرديده و پشت سر آن ها، در هر دو سوي ، صورت شيري که گاوي را ميدرد با يک رديف درخت سرو ديده ميشود. در سمت راست ديوار پيش پلکان رديف دوم چندين تن از سران سپاه و بزرگان لشکر و سربازان ويژه شاهي ، و کماندار و نيزه دار نمايان است . در قسمت چپ ديوار پيش بست پلکان نوپيدايش ، در 23 مجلس پيکر وتصوير نمايندگان ملتهاي تابعه خشيارشا نقش گرديده است . اين نقوش صورت ملل باجگذاري هستند که در عيد نوروز، باج و پيشکشهاي خود را آورده ميخواهند به پيشگاه اعليحضرت خشيارشا، شاه تواناي آن زمان که سرور 31 کشور باجگذار بوده تقديم نمايند. پلکان نوپيدايش قرينه آن که در سمت شمال بارگاه آپادانه واقع است ، طبقکتيبه اي که در ديوار پيش بست آن نقر گرديده از بناهاي خشيارشا ميباشد. تا پيش از پيدايش لوحهاي زرين و سيمين نامبرده در بالا، بارگاه آپادانه به کاخ خشيارشامشهور بود، ولي سپس ثابت گرديد که فقط پلکانهاي دو سمت بارگاه بفرمان خشيارشا ساخته شده و خود کاخ از بناهاي داريوش بزرگ بوده است . رجوع به کاخ آپادانا شود.
بارگاه صدستون : در مشرق کاخ آپادانه ساختماني موجود است بنام کاخ صدستون که دومين کاخ بار، و عبارت است از يک تالار و يک ايوان در شمال آن . در اين ساختمان هيچ کتيبه اي ديده نميشود، ولي بناي آن از خشيارشا بوده است و طبق کتيبه خط بابلي ، اتمام و به پايان رسيدن آن توسط اردشير اول هخامنشي پسر خشيارشا بوده است .
ساختمان تالار صدستون : اين تالار بشکل چهارگوشه و داراي يک صد ستون تمام سنگي در ده رديف بوده و اکنون پاستونهايش بجاي خود باقي ميباشد. در چهار ديوار تالار صدستون هشت در و 36 پنجره و طاقچه سنگي دارد، وبين آنها ديوارهاي آجري بوده که فعلاً خراب شده است .
درگاههاي شمالي صدستون : در چهار جرز دو درگاه شمالي آن ، چهار بار مجلس بارشاهي را نشان ميدهد، در بخش بالا شاهنشاه روي کرسي شاهانه نشسته و در جلو او دو عودسوز گذارده شده ، پس از آن يکي از بزرگان کشور ايستاده گزارش ميدهد. زير کرسي شاه پنجاه تن از نگهبانان پارسي و مدي هم ايستاده اند.
درگاههاي شرقي : در درون دو جرز يکي از دو درگاه شرقي ، شاه با گاو کوهي ، و دردرگاه ديگر با شير بالداري که پنجه عقاب و دم عقرب و يک شاخ نيز دارد، در جدال ميباشد. اين جانور را ميتوان به خداي بدي يعني اهريمن تعبير نمود که شاه ازطرف اهورمزدا با او ميجنگد.
درگاههاي جنوبي : در داخل هر يک از چهار جرز اين دو درگاه باز چهار مجلس بار ديده ميشود، يعني شاه با عصاي سلطنت روي کرسي نشسته است . در اينجا کرسي شاهانه روي تختي قرار دارد. در پائين کرسي شاه پيکر 14 تن از نمايندگان ملتهاي تابع ايران در سه رديف ايستاده اند. در بالاي تخت پشت کرسي ، يک تن از بزرگان کشور نمايان و چتري بالاي سر شاه نگه داشته است . در بالاي سر شاه نيز يک رديف شير و دو فروهر بزرگتري بوده و اکنون به زمين افتاده است .
درگاههاي غربي : جرزهاي دو درگاه غربي شاه را نشان ميدهدکه با ديو بالداري که داراي سر شير و يک شاخ است ميجنگد.
ايوان کاخ صدستون : اين ايوان که تاريخ پيدايش جديد آن مهرماه 1315 ه' . ش . بوده در امتداد شمالي کاخ نامبرده واقع و شکل راستگوشه را دارد. در سمت شرق و غرب اين ايوان ، دو بدنه سنگي که مرکب از سنگهاي سياه صيقلي است موجود، و روي هر يک گاو بزرگي ايستاده وسر و تنه آن شکسته و به زمين افتاده است . ايوان شمالي نامبرده داراي 16 ستون مانند ستون هاي خود تالار بوده است . قسمت بالاي ستون ها مرکب بوده از سرستون و قسمت مارپيچ دوگانه و دو حيوان نشسته پشت به پشت داده که داراي تنه گاو و سر انسان با ريش دراز ميباشند.نيمي از سرستون شبيه به ستونهاي نامبرده که در کاخ سه دروازه به دست آمده براي نمايش آثار دوران هخامنشي به موزه ايران باستان در تهران برده شده است .
مدخل دوم : در جلوي ايوان کاخ صدستون ساختمان سنگي مختصري نمايان است که داراي تنه ستونهاي بزرگي ميباشد.يکي از سرستونهاي آن که عبارت از دو گاو نشسته پشت به پشت داده است موجود و بزرگي و طرز ساختمان آن باعث بسي حيرت و شگفتي انگيز ميباشد. سرستون نامبرده درسال 1315 ه' . ش . بهمت آقاي دکتر «اريک اشميت » به يکي از تالارهاي بزرگ تخت جمشيد حمل و براي حفاظت و نمايش در آنجا گذارده شده است . رجوع به کاخ صدستون شود.
کاخ سه دروازه : در جنوب شرقي کاخ بار عام داريوش (آپادانه ) ساختمان تقريباً چهارگوشه اي پديدار است . در شمال و جنوب آن دو ايوان و چند اطاق بنا شده است . ساختمان مرکزي کاخ سه دروازه مربع و داراي چهار ستون بوده و هر يک از ايوانها دو ستون داشته و کف اين کاخ پست تر از کف آپادانه و تا زاويه جنوب شرقي ساختمان هديش امتداد دارد. هرچند در کاخ سه دروازه کتيبه اي ديده نشده ولي از طرز ساختمان آن معلوم ميشود که از بناهاي داريوش اول و در حدود 515 - 512 ق . م . ساخته شده است .
پلکان دوطرفي کاخ سه دروازه : در سمت شمال اين کاخ دو پلکان در راست و چپ ساخته شده و شماره هر يک 30 دانه و در بالاي ديوار پيش بست آنها نرده سنگي با کنگره هاي خيلي زيبا وجود دارد. در بخشهاي خارجي نرده هاي پلکانها سه نيزه دار پارسي و مدي و سپس شيري که گاوي را ميدرد نمايان است . ديوار پيش بست ايوان شمالي اين کاخ درهر دو طرف آراسته به چهار تن نيزه دار و کماندار ميباشد. در دو سمت نيزه داران مجدداً شيري گاوي را ميدردو در بالاي اينها نقوش سربازان ديده ميشود.
ايوان شمالي سه دروازه :اين ايوان بشکل راستگوشه و داراي دو ستون تمام سنگي است که پا و سرستون يکي از آنها هنوز باقيست . در جلوي اين ايوان نرده اي با کنگره هاي سنگي موجود است و درهر طرف آن نقوش سربازان پارسي حجاري شده است .
تالار مرکزي کاخ سه دروازه : پشت ايوان شمالي ، تالاري است چهارگوشه و سقف آن روي چهار ستون برقرار بوده است . اين تالار در شمالي و شرقي و غربي داشته است . در دو جانب دروني جرزهاي درگاه شرقي تالار، داريوش اول روي سرير نشسته و خشيارشا وليعهدش در پشت سر او ايستاده است . سرير شاه روي تختي قرار دارد که 28 تن از نمايندگان ملتهاي مختلف پائين تخت را روي دو دست نگه داشته اند. جرزهاي دو درگاه شرقي و جنوبي تالار مرکزي نامبرده آراسته به نقش داريوش اول ميباشد و دو تن از غلامان هم در دنبال او روانند.و در بخش بالاي درگاه نيز نقش فروهر که در حالت پرواز ديده ميشود حجاري شده است .
ايوان جنوبي کاخ سه دروازه : در جنوب تالار مرکزي ، ايواني است چهارگوشه و داراي دو ستون سنگي مانند ستون هاي کاخ صدستون کمي کوچکتر بوده و اکنون پاستونهاي آن ها بر جاي خود باقي است . در سمت جنوب ايوان ، پلکان کوچک و ظريفي از سنگ سياه وجود دارد که ظرافت حجاري آن ، توجه عموم جهانگردان را به خود جلب نموده است . در طرف خارج نرده هاي کنار پلکان ، سربازان نيزه دار پارسي منقوش گرديده و در طرفين دروني اين نرده ها، مستخدمين و غيره از پلکان بالا ميروند. پلکان نامبرده براي نمايش صنايع دوره هخامنشي به تهران برده شده است . رجوع به کاخ سه دروازه شود.
عمارت آئينه يا کاخ تچرا: پس از گذشتن از سمت جنوب کاخ آپادانه ، از جانب جنوبي آن و جنوب غربي کاخ سه دروازه ، ساختمان سنگي تقريباً سياه رنگي نمودار است و اکنون مشهوربه تالار آئينه ميباشد و کف آن به اندازه سه متر ازکف بارگاه داريوش بلندتر است . نام حقيقي کاخ آئينه بموجب کتيبه اي که در جرزهاي درگاه جنوبي تالار مرکزي آن نقر گرديده تچرا يعني قصر زمستاني بوده است ، بعلت آنکه در سه سوي در و پنجره دارد و از بامداد تا شام آفتاب از سه طرف در آن ميتابد. ساختمان تچرا طبق دوکتيبه موجود در آن از بناهاي داريوش بزرگ ميباشد.
پلکان غربي کاخ تچرا:در سمت غرب اين کاخ ، پلکاني است دوطرفي که در دو طرف داخل و خارج نرده هاي کنار آن ، باز نمايندگان ملتهاي باجگذار، تحف و پيشکش هاي خود را آورده ، با راهنمائي دربانان پارسي و مدي از پلکان بالا ميروند. بناي اين پلکان طبق کتيبه اي که در وسط ديوار پيش بست پلکان ديده ميشود از اردشير سوم هخامنشي ميباشد.
تالار شمالي کاخ تچرا: اين تالار بشکل چهارگوشه و داراي چهار ستون بوده است .در جلو يکي از درگاههاي آن سنگي بشکل مکعب راستگوشه برپاست و روي آن غلامي نقش گرديده که در يک دست هوله و در دست ديگر عطردان دارد.
تالار مرکزي تچرا: تالار مرکزي همانند تالارهاي ديگر چهارگوشه و دوازده ستون در سه رديف داشته و در چهار ديوار 6 در و 8 طاقچه و 4 پنجره سنگي دارد و دور گيلوئي هر پنجره و طاقچه کتيبه اي به سه خط ميخي پارسي و عيلامي و بابلي نوشته شده و ترجمه آنها از اين قرار است : اين گيلوئي سنگي پنجره در خانه شاهي داريوش ساخته شده است .
ايوان جنوبي : در امتداد جنوبي تالار مرکزي ايواني است بشکل راستگوشه و شماره ستونهاي آن 8 و در دو رديف کار گذارده شده بوده است . ايوان نامبرده تا دو طاقچه شرقي و غربي آن بنابر کتيبه اي که دور آنهاست از بناهاي داريوش اول ميباشد، سپس خشيارشا دو پايه سنگي که يکي از آنها شکسته و به زمين افتاده ، بر دو گوشه جنوب شرقي و جنوب غربي ايوان افزوده است . رجوع به کاخ تچر شود.
تپه مرکزي : در طرف غرب ساختمان سه دروازه و مشرق کاخ تچرا تپه بلند و مرتفعي پديدار است که سطح آن از تمام نقاط روي تخت بلندتر است . سطح اين تپه تقريباً چهارگوش و به ويرانه هاي برجهاي بابل مانند است . احتمال قوي ميرود که تپه نامبرده خرابه بناي مخصوص عبادت و پرستش ساکنين صفه تخت باشد. در جنوب تپه مرکزي فضاي مسطحي است که از مشرق و مغرب منتهي ميشود. جرز و پلکان دوطرفي داراي حجاريهاي زيبا و اين دو پلکان طبق کتيبه اي که در ديوار آن است از بناهاي خشيارشا ميباشد.
کاخ کوچک خشيارشا يا هديش : هديش يا عمارت نشيمن واقعاست در جنوب شرقي تچرا و جنوب تپه مرکزي . ساختمان هديش مرکب است از يک ايوان شمالي و تالار مرکزي و دو تالار شرقي و غربي . هر يک از اين دو تالار 4 ستون داشته و پاستونهاي آن هنوز سر جاي خود باقيست و اطاقهائي نيز در راست و چپ اين دو تالار ساخته شده و شماره هر يک سه ميباشد. کاخ کوچک خشيارشا و تمام منضمات آن برحسب کتيبه هائي که روي پايه هاي مکعب شکل ايوان و در جرزهاي درگاههاي شمالي و شرقي و غربي نقر گرديده از بناهاي خشيارشا پسر داريوش اول است و نامش در کتيبه هاي نامبرده «هديش » يعني جاي نشيمن گفته شده است و گمان ميرود در حدود 475 ق . م . بنا شده باشد.
ايوان شمالي هديش : در تمام امتداد شمالي کاخ کوچک خشيارشا ايواني ساخته شده است بشکل راستگوشه که داراي 12 ستون در دو رديف بوده است . در دوگوشه شمال شرقي و جنوب غربي اين ايوان ، دو پايه سنگي برپا است و در روي هر يک کتيبه اي به سه زبان پارسي و عيلامي و بابلي بفرمان خشيارشا نوشته شده است .
تالار مرکزي کاخ کوچک خشيارشا: از جاي ستونهائي که در تخته سنگهاي کف تالار نمايان است معلوم ميشود اين تالار 36 ستون در شش رديف داشته و تماماً در هنگام آتش سوزي (حريق) از طرف اسکندر مقدوني تبديل به آهک شده و بتدريج ريخته است . در چهار ديوار اين تالار 5 در و قريب 20 طاقچه و پنجره بوده است . در داخل پنجره ها صورت کارکناني که هر يک به کاري مشغولند حجاري شده است . از بودن اين نقوش ميتوان پي برد که اين عمارت حرمسراي خشيارشا بوده است . دو در تالار مرکزي به ايوان شمالي باز ميشود و در جرزهاي آنها خشيارشا با دو غلام که چتري بالاي سر شاه نگه داشته اند از تالار بيرون مي آيند. دو در تالار به اطاقهاي شرقي و غربي و يک در آن هم به مهتابي جنوبي باز ميشود و جرزهاي اين دو در باز مزين به نقوش شاه و دو غلام است ، اما در اين جا هر سه داخل تالار ميشوند. رجوع به کاخ هدش شود.
بناي اردشير سوم : بنائي در مغرب ساختمان هديش و جنوب حياط جنوبي کاخ آئينه ديده ميشود که فقط داراي چند تنه ستون سنگي و يک ديوار شمالي تقريباً ببلندي 2متر ميباشد و دو پلکان کوچک هم در دو انتهاي ديوار وجود دارد. ديوار شمالي نامبرده ، مزين و آراسته است به نقوش سربازان و پاسبانان پارس و سرلوحه به يک خط و زبان که مضمون هر سه آنها يکي است و از مفاد آنهاچنين معلوم ميشود که اين بنا و دو پلکان کوچک ، از بناهاي اردشير سوم ميباشد.
عمارت جنوب شرقي يا حرمسراي خشيارشا: برابر گوشه جنوب غربي بارگاه صدستون ، و جنوب شرقي کاخ سه دروازه ،ساختماني در پست ترين سطح صفه نمايان است که مشهور به کاخ جنوب شرقي ميباشد، در سال 1311 ه' . ش .، از طرف آقاي پرفسور «ارنست هرتسفلد» نماينده دانشگاه شرقي شيکاگو، از روي نقشه پيشين در روي پيهاي اوليه بنا شده است . ساختمان نامبرده که نيز معروف به حرمسراي خشيارشا ميباشد، از بناهاي داريوش بزرگ بوده است و بعداً خشيارشا آن را از طرف شمال و مغرب وسعت داده وسرسراي بين اطاقهاي طرفين را وسيعتر کرده است ، چنانچه اين تغييرات از دو جور بودن کف سرسرا و ايوان و طاقهاي مسکوني بانوان و خانواده سلطنت معلوم ميگردد.
ايوان شمالي کاخ جنوب شرقي : در بخش شمالي حرمسراي يادشده ايواني است بشکل راستگوشه و داراي 8 پاستون از سنگ سياه رنگ شفاف ميباشد وروي آنها از قرار معلوم ستونهاي چوبي نصب بوده است .
تالار بزرگ حرمسرا: پشت ايوان شمالي تالار بزرگي واقع است و شکل راستگوشه را دارد. اين تالار داراي 12 پاستون از سنگ سياه و صيقلي ميباشد و در سال 1312 ه' . ش . نيز، هنگام تعمير آن تنه و سرستون هاي آنرا بدستور آقاي پرفسور هرتسفلد مانندستون هاي زمان خشيارشا از چوب ساخته اند. در جرزهاي درگاههاي شمالي و جنوبي تالار بزرگ، صورت شاه با دو غلام حجاري شده است و چنين مينمايد که شاه و غلامان از درگاه جنوبي وارد، و در درگاه شمالي از تالار خارج شده از اندرون بطرف کاخ بار ميروند. در درگاههاي شرقي وغربي ، خشيارشا بسمت نمايندگي از طرف اهورمزدا با دواهريمن که ، در يک درگاه ، هيکل شير بالدار با اعضاي مختلف و در درگاه ديگر، بشکل شير است در جدال ميباشد. در جنوب تالار مذکور، حياط خيلي کوچکي ديده ميشود واين حياط باقي عمارت حرمسرا را از تالار بزرگ و ايوان شمالي جدا ميکند. در کاخ جنوب شرقي هيچگونه کتيبه اي ديده نميشود، ولي در سال 1311 ه' . ش .، هنگام برداشتن خاکهاي درون آن ، لوح سنگي از زير خاک آوار به دست آمده که خشيارشا خود را معرفي کرده و خلاصه اي از کرده هاي خود را نوشته است .
نويافته ها: از سال 1314 ه' . ش . در جنوب شرقي صفه تخت ، از طرف آقاي دکتر هاريک اشميت ، کاوش و خاکبرداري شده و در نتيجه آن ساختمان هاي زيادي با ديوارهاي خشتي و پاستونهاي سنگي و حجاريهاي ظريف و ممتاز کشف گرديده ، و بنام ساختمان هاي خزانه مشهور گشته است ، از آن جمله حياطي است که در اطراف آن ، تالارهاي بسيار و راهروهائي ديده ميشود.
حياط نوپيدايش : اين حياط در ميان ساختمانها واقع و در چهار طرف آن 4 ايوان ساخته شده است . در دو ايوان شرقي و جنوبي حياط نامبرده ، دو مجلس حجاري برجسته باشکوهي بدرازاي 29/6 متر و به بلندي 70/2 متر به ديوارهاي آنها نصب است . در هر يک از حجاريها در ميان ، داريوش بزرگ هخامنشي ، روي تخت نشسته ، و در پشت سر او پسرش خشيارشا ايستاده است و در عقب او رئيس کيش و آئين آن زمان و اسلحه دارباشي داريوش ، و بعد دو تن از نگهبانان پارس ايستاده اند. در جلوي تخت شاه يک تن از بزرگان کشور، مشغول عرض گزارش و در پايان اين مجلس باز دو تن از نگهبانان با تجهيزات ديده ميشوند.
تالار صدستون نويافته : يکي از تالارهايي که در نزديکي حياط نويافته نامبرده کشف شده و بزرگي آن شگفت انگيز ميباشد، تالاري است راستگوشه که داراي 100 ستون در دو رديف پنج در بيست بوده و پاستونهايش مرکب از دو سنگ چهارگوشه و گرد است و فعلاً وجود دارند. از توي اين تالار، دو وزنه از سنگ مرمر سياه به دست آمده و روي هر يک از آنها کتيبه اي به سه خط ميخي پارسي ، عيلامي و بابلي کنده شده و ترجمه آن بدين قرار است : داريوش شاه بزرگ، شاه شاهان ، شاه کشورها، شاه اين زمين ، پسر گشتاسب هخامنشي .
گمان ميرود اين دو وزنه سنگي از وزنه هاي واحد مقياس بوده و در خزانه دولتي هخامنشي بايگاني ميشده است ، مانند متري که امروز در کشور فرانسه در «آرشيو ناسيونال » ضبط است .
تالار 99 ستون : در جنوب کاخ صدستون و تالار صدستون نوپيدايش ، تالار ديگري پيدا شده که داراي 99 ستون در دو رديف 11 در 9 بوده و پاستونهاي آنها که از دو سنگ روي هم تشکيل يافته است ، هنوز برجاي خود باقي ميباشد.
آب انبار سنگي : در مشرق صفه تخت قدري بالاتر از ابنيه نويافته ، در پاي کوه کنده شده است . چون در بالاي تخت ، آب به اندازه کافي نبوده ، ناگزير اين آب انبار را در آنجا درست کرده و آنر از آبهاي حاصله از برف و باران جريان يافته از همان کوه ، پر مينموده اند و در بيشتر مدت سال آب آن را به مصرف ميرسانيده اند. راه آبي نيز در بالاي کوه در سنگ کنده شده است که آب مختصري از دره پلواررود، نزديک استخر آمده ، بوسيله همين مجرا بر روي صفه تخت ميرسيده است .
دخمه ها (مقبره ها): در بالاي کوهي که تخت جمشيد در دامنه آن واقع است مقبره هائي براي آخرين شاهان هخامنشي ، در سينه کوه ساخته شده است که معروف به دخمه ميباشند. يکي از دخمه ها در شمال و ديگري در جنوب کوه و يکي هم در جنوب تخت جمشيد در پيش آمدگي همان کوه است که ناتمام ميباشد. نماي دخمه ها از دو بخش روي يکديگر تشکيل يافته است : پائين نما شکل ايواني را مينمايد که سقف آن روي چهار ستون قرار گرفته است ، بالاي سقف ايوان تختي ديده ميشود که 28 تن از نمايندگان ملتهاي باجگذار، در دو رديف افقي آن را روي دو دست نگه داشته اند و روي تخت سرير سه پله اي و يک آتشدان موجود است و شاه روي سرير ايستاده و دست راست خود را بسمت آتشدان دراز کرده مشغول عبادت ميباشد. دخمه شمالي متعلق به اردشير دوم هخامنشي ، و دخمه جنوب شرقي به اردشير سوم ، و دخمه جنوبي کوه که ناتمام مانده ، متعلق به داريوش سيم آخرين پادشاه هخامنشي است که پيش از اتمام آن مغلوب اسکندر گرديد.
برج و بارو: طرف شرق صفه تخت جمشيد، که چسبيده به کوه است ، دو ديوار داشته ، يکي در پاي کوه و قدري پائين تر از آب انبار، و ديگري ديواري بوده که دور کوه مي گشته است . ميان اين دو ديوار فضاي خيلي بزرگ سراشيبي ديده ميشود، بهمين جهت بنائي غير از چند برج و پاسدارخانه در آنجا ساخته نشده است .
مدت آبادي تخت جمشيد:براي تمام مدت آبادي تخت جمشيد نميتوان مدت معيني را قائل شد، بعلت آنکه چهار تن از شاهان هخامنشي ، مانند داريوش بزرگ و خشيارشا و اردشير اول و اردشير سوم ، هر کدام يک يا چند ساختماني را بنا نهاده اند. همين قدر ميتوان گفت که در مدت 189 سال يعني از آغاز بناي آن که توسط داريوش بزرگ در 520 ق . م . بوده ، تا سوزاندنش در سال 331 ق . م . که به دست اسکندر مقدوني انجام گرفته ، آباد بوده است .
شهري در جلو تخت جمشيد بوده و نام آن پارس و به يوناني پرس پليس يعني ايرانشهر بوده است . در برزن شمالي شهر، يعني در دره شمالي پائين تخت ، درگاه سنگي ديده ميشود که در جرزهاي آن ، صورت دو چاکر حجاري شده است . در سمت غرب برزن شمالي شهر، در جلگه زير راه شوسه ، يک آستانه در و دو جرز سنگي درگاه و چند ساختمان و پاستون پديدار است . در جرز اين درگاه صورت يک مرد و يک زن در حال عبادت نقش گرديده است . در جنوب و جنوب غربي پائين تخت ساختمان هاي زياد و پاستونهاي بزرگ، مانند پاستونهاي روي تخت ، به انضمام آستانه هاي سنگي کشف گرديده است . احتمال دارد ساختمان هاي نامبرده متعلق به درباريان و بزرگان پارس بوده باشد.