✿ داستان شک درباره ی وجود خدا✿

مردی به آرایشگاه رفت تا موهایش را کوتاه کند. مثل همیشه با آرایشگر گپ می زد تا این که چشم شان به خبری در روزنامه، درباره ی کودکان سر راهی افتاد. آرایشگر گفت: می بینید؟ این فاجعه نشان می دهد که خدا وجود ندارد.

- چه طور؟

- روزنامه نمی خوانید؟ مردم رنج می کشند، بچه ها را سر راه می گذارند، همه جور جنایتی انجام می دهند. اگر خدا وجود داشت، رنج وجود نداشت.

مشتری به فکر افتاد، اما کار آرایشگر تمام شده بود و تصمیم گرفت این گفتگو را ادامه ندهد. درباره ی مسایل ساده صحبت کردند و بعد حق الزحمه ی آرایشگر را داد و رفت.

اما اولین چیزی که دید، گدایی بود با موهای بلند و ژولیده. بی درنگ به آرایشگاه برگشت و به آرایشگر گفت: می دانید که آرایشگر ها وجود ندارند؟

- چه طور ممکن است؟ من خودم آرایشگرم!

مرد اصرار کرد: وجود ندارد. اگر وجود داشتند هیچکس نباید موی بلند و ژولیده می داشت. آن مرد را در آن گوشه ببین!

- مطمئن باش که آرایشگر ها وجود دارند اما این مرد نمی آید اینجا.

- دقیقا! خدا هم وجود دارد اما مردم نزد او نمی روند. اگر به دنبالش بگردند، کمتر تنها می مانند و آن همه بدبختی در دنیا وجود نخواهد داشت.

✿ زلال رود✿

دریاب راز زلالی ز رود پاک

آن رود رفته، به دریا رسیده است

بگذشته از هر آنچه که در راه دیده است

یا برده سنگ ریزه، به همراه خویشتن

یا از میان کوه،

بگشوده در خروش گذشتن، مسیر خویش

اهدای زندگی به مسیری که می رود

تقدیم باور سبزی به دشت خشک

اما اگر که بمانی به مکر خاک

تا انتقام سنگ ریزه بگیری ز روزگار

در خویش مانده ای

در این حصار خاک

مرداب می شوی

مرداب یا که رود؟

این انتخاب ماست

همچون  زلال رود

مرداب تیره دل

جاری به شوق دیدن دریا، به سان رود

در خویشتن فرو نشسته

به مرداب غصه ها

آری گذشت

رمز بقا، جاودانگیست

بگذر از آنچه که، در راه دیده ای

بخشیده قهر رفیقان نیمه راه

بگذشته از گناه عزیزان بی گناه

نامهربانی این روزگار سخت

گهگاه نارفیقی این مردمان خوب

زخم به جان نشسته از این لحظه های تلخ

دریا نمی شوی، اگر نپذیری مرام رود

آئین رود، رمز گذشتن ز هر چه هست

بی اعتنا به سنگ نشسته میان راه

در آرزوی رسیدن، وصال دوست

آری گذشت

زیبا شباهتی به فعل خداوند مهربان

این آرزوی تو در سجده های عشق

دریاب راز زلالی ز رود پاک

دریا اگر نپذیرد تو را به خویش

در خویش مرده ای

سرگرم چاله حکایات بین راه

این سنگ ریزه شکایات روزگار

مرداب گشته ای


مرداب به رود گفت :چه کردی که زلالی؟

جواب داد :گذشتم

آری، برای زلال بودن باید گذشت داشت و گذشت کرد

✿ حجاب احترام به حرمت های الهی ست. ✿



چارلز دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست ایرانی اش میگوید:

چرا خانوم هاتون نمیتونن با مردها دست بدن یا لمس شون کنن؟

یعنی مردهای ایرانی اینقدر کارنامه خرابی دارند

و خودشون رو نمیتونن کنترل کنن؟

پسر ایرانی لبخندی میزند و می گوید :

ملکه ی انگلستان میتونه با هر مردی دست بده

و هر مردی می تونه ملکه انگلستان رو لمس کنه؟

چارلز با عصبانیت می گوید :نه! مگه ملکه فرد عادیه؟

فقط افراد خاصی می تونن با ایشون دست بدن و در رابطه باشن!

پسر ایرانی هم بی درنگ می گوید :

خانوم های ایرانی هم ملکه اند

حجاب احترام به حرمت های الهی ست.

کمی فکر کن

 تو با بی حجابی، به چه کسی بله می گویی؟

پیامبر اکرم (ص): کسی که نظر به نامحرم را از خوف خدا ترک کند، خداوند به او ایمانی عطا می کند که شیرینی آن را در قلبش مییابد.

باران نور در شب های پر شکوه قدر

برخیز!

بیدار شو!

گوش کن!

صدای بال فرشتگان را می شنوی؟

نگاه کن!

باران نور را می بینی؟

عطر حضور را احساس می کنی؟

دلت را به او بسپار و وجودت را غرق تمنا کن!

امشب آسمان به زمین نزدیک می شود

و کریمانه، دل های کویری را ستاره باران می کند.

امشب، شب قدر است؛ شبی که برتر از هزار ماه است،

شبی که برتر از تمام عمر توست.

شب تولدی دوباره، شبی که درهای آسمان باز می شود.

شب قدر است، قدرش را بدان؛ شاید فردایی نباشد.

پرواز را به خاطر بسپار.

دستانت را به فرشتگان بسپار!

سلام بر لیله مبارکه قدر!

سلام! سلامی تا صبح.
لطفا کمی منتظر بمانید تا این تصویر نمایش داده شود. با تشکر: نسیم آرامش

 شب قدر، شب راز بندگی است.

شب قدر، شب دمیدن روح در کالبد زمان است.

شب قدر، شب شست وشوی جان با نور ایمان است.

شب قدر، شب زیباترین جلوه های معنوی خداوند است.

شب قدر، شب باریدن باران رحمت حق بر جان زمان است.

شب قدر، شب زمزمه آوای ایمان در گوش جان انسان است.

شب قدر، نزدیک ترین جاده ملک به ملکوت و خاک به افلاک است.

شب قدر، شب نور، شب نزول قرآن و سرآغاز نیکی ها و

سعادت ها و هنگام نزول برکات است.

شب قدر، شب تعیین سرنوشت است.

خداوندا! سرنوشت ما را به بهترین حال و بهترین وجه رقم بزن.

قدرِ قدر بدانیم تا از راه نمانیم.

لطفا کمی منتظر بمانید تا این تصویر نمایش داده شود. با تشکر: نسیم آرامش

" التماس دعا "

چگونه دعا کنیم؟


_دعا،یعنی هر چه دل تنگت می خواهد بگو ،آنگاه منتظر باش تا طلوع خواسته هایت را به تماشا بنشینی.

_دعا همیشه درخواست نیست،بلکه دعا کردن یعنی،نقد خویشتن،یعنی حرکت از وضع موجود برای رسیدن به وضع مطلوب.

_دعا یعنی شناخت و درک درست و دقیق از صفات نکوهیده و صفات پسندیده و  درخواست از خداوند در جهت تضعیف و تقویت صفات فوق.

_فراموش نکنید،بزرگترین روانشناسان امروز میخواهند یک نکته را به انسان بیاموزند:لحظه ای با خودت و خدایت خلوت کن.

_دعا یعنی گفتگویی بس عاشقانه،ساده و لطیف با آن مهربان مطلق.

_مطمئن باشید،بهترین آرامش بخش در این جهان گفتگو با آن عزیز لطیف است.

_باید با تمام وجود و حضور خویش دعا کنیم،آنگاه هر دری را بکوبیم به رویمان می گشایند.

_بیاموزید روحتان را با قطرات زلال اشک شستشو دهید،سپس با دانه های گندم دعا تغذیه کنید،اگر این گونه باشید بی شک حمام روح شما خلوت شماست و غذای روح شما دعای شما.

_باور کنید یگانه پناه گرم و لطیف از تهاجم این گودال مدرنیسم وحشتزده،پشت بام گرم خداوند است،با آسانسور دعا.

_دعا یگانه نردبان نور نجات بخش ماست،به سوی آن حقیقت شگرف،فقط یک بار امتحان کنید.

کاری کنید که خدا را خوش آید.

هموار کردن راه هایی برای بهروزی خاص از زندگی ممکن است مردم را خوشحال کند،اما شاید این بهروزی انسان را از مقصدی که مورد نظر خداوند باشد دور سازد.

طبیعی است که همه ما دوست داریم مورد قبول واقع شویم.بیشتر ما در ابتدای زندگی از جایی طرد شده ایم،این طرد شدگی همیشه دردناک است.

خاطرات تلخ آن باعث می شود دست به هر کاری بزنیم تا در آینده با چنین وضعی رو به رو نشویم.

ترس از طرد شدن موجب می شود که ما با آن به صورت عاطفی برخورد کنیم،نه عقلی،عقل موجب می شود که در آینده از کار خود رضایت داشته باشیم:اما احساسات و عواطف کاری می کند که فقط در لحظه،یا هم اکنون خوشحال باشیم و تصور کنیم که کار ما مفید است.

دوستان واقعی شما کسانی هستند که از خداوند سعادت شما را می خواهد.آنها دوست ندارند تا از شما استفاده کنند و یا از این که مورد استفاده آنها نبودید شما را دور بیندازند.

اگر بخواهید همیشه مردم را خوشحال کنید،زندگی شما پیچیده و سخت می شود،چون درخواست ها و انتظارات مردم متفاوت است.وقتی همه انرژی و وقت خود را صرف خوشحال کردن دیگران کنید،زندگی خودتان در معرض خطر قرار می گیرد.

به یاد بسپارید:

همیشه خداوند در مرحله نخست است.حتی اگر همگان از شما دوری کنند و یا شما را ترک کنند،خداوند کاری می کند که شما احساس تنهایی نکنید،چون او وعده کرده است که شما را تنها نگذارد.

مناجات با خدا


پروردگارا، همان را می خواهم که تو برایم خواسته ای.

تنها از تو می خواهم:

آنقدر به من ایمان عطا کنی تا در هرآنچه بر سر راهم قرار می دهی تو را ببینم و خواستت را.

آنقدر امید و شجاعت تا نومید نشوم

و آنقدر عشق و محبت ... هر روز بیش از روز قبل عشق نسبت به خودت و آنان که در اطرافم هستند.

پروردگارا، به من بردباری، فروتنی،

و تسلیم و رضا عنایت فرما

خدایا، مرا آن ده که مرا آن به ،

و آنچه را که نمی دانم چگونه از تو بخواهم

پروردگارا، به من قلبی فرمانبردار، گوشی شنوا، ذهنی هوشیار، و دستانی ساعی عنایت فرما

تا بتوانم تسلیم رضایت گردم و آنچه را که به کمال برایم خواسته ای بدیده منت بپذیرم.

خدایا، بر تمام عزیزانم برکت و بهروزی عطا کن، و صلح و دوستی و آرامش بر قلوب انسانها حاکم گردان .

راه های نزدیک شدن به خداوند:

اگر همواره احساس نگرانی ، اضطراب و یا تنهایی دارید ، راه حل آن نزدیکی به قدرت الهی است . دوستی و نزدیکی با خداوند ، برای شما آسایش ، امنیت و خوشبینی را به همراه دارد. نگران نباشید ، هر فردی در هر موقعیت که زندگی می کند ، می تواند با نیل به خداوند ، از لحظات خوشی بهره مند شود.
 

بله ، در آغاز شروع به این رابطه ممکن است حس کنید که این نزدیکی و میل ، یک طرفه است اما خیلی زود متوجه یکی سری علائم ظریف، ولی عمیقی می شوید که متوجه حضور و همیاری خداوند با خود خواهید شد . وقتی با خداوند راز ونیاز می کنید ، حس شور و هیجان تمام جسم شما را در بر می گیرد و یا وقتی از او پرسشی دارید ، پاسخ خود را "ناخودآگاه" از طریقی "غیر منتظره" دریافت خواهید کرد. متوجه حمایت ها  و معجزاتی ظریف در مسیر زندگی می شوید و یا با گذشت زمان، عملا" یاری او را درک می کنید .  در این راه ، علم درک مسائلی را که قبلا" قادر به درک آن نبودید را کسب میکنید و زیبایی هایی را مشاهده می کنید که هیچگاه ندیده اید. صبحگاه با نوینی دل انگیز الهی از خواب بر می خیزید و یا شاید وی در طول روز علائمی را در اشکال مختلف برای شما نمایان کند . خداوند دارای قدرتی بی انتها و بی پایان است، وقت را تلف نکنید و با شروع آن ، لحظات  خود را با الطاف الهی نورانی کنید.

 هفت گام جهت آغاز نیل به نزدیکی الهی:

1- اول برای بستن عهدی نزدیک و لذت بخش نیت کنید و تصمیم بگیرید . بصورت نوشتاری همواره آن را در جلوی دید خود در منزل یا محیط کار قرار دهید. 

2- می توانید از تجربه روابط خوشایند خود در زندگی استفاده ببرید . چگونه این رابطه را گسترش می دادید ؟ چگونه بهبود می بخشید ؟ فهرستی از این موارد تهیه کنید. برای مثال ، در روابط مورد دلخواهمان  ، ما بارها و باره با یکدیگر حرف می زنیم و به سخنان هم گوش فرا می دهیم . اوقات خود را با هم سهیم می کنیم ، هیجانان و ترس هایمان را در میان می گذاریم ، تا حد امکان و بدون توقع ، به یکدیگر عشق می ورزیم ... بعد از اتمام فهرست خود ، از آنها برای چگونگی شروع و تمدید رابطه ی خود با خداوند یکتا الگو بگیرید .  

3- اگر  در این رابطه روراست و بی پرده گام بردارید ، معنای قوی تری به این رابطه می بخشید. هر چه قدر هم صدمه و آسیب دیده باشید از جانب او حمایت خواهید شد. در نزدیکی به خداوند ، در بیان احساسات و بروز آن در مقابل خداوند بطور کامل بی پروا و روراست باشید و اجتناب نکنید. 

4- کاملا" دقت کنید و گوش فرا دهید . برخی اوقات اینقدر غرق در تقاضا و درخواست هایمان از خداوند می شویم که دیگر به کلی از یاد می بریم که باید به دریافت علامات پاسخ ها از جانب وی نیز توجه کنیم . کاملا" تمرکز کنید ، چرا که ممکن است نشانه های الهی بطور کاملا" واضح و آن طوری که شما خواستید نباشد، بلکه در حالت و زمان و مکان دیگر ، این نشانه ها و آیات نمایان شوند. 

5- همواره در مقابل خداوند احساسات خود را بیان کنید و سپاسگزار باشید. خیلی سخت نیست ، زیرا که عشق الهی برترین و والاترین عشق است .  

6- ابتدا با خود مهربان باشید و به خودتان عشق بورزید . شما مخلوق خداوند یکتا هستید. اگر خودتان را قبول نداشته باشید ، در واقع قدرت الهی را قبول ندارید و برای داشتن عشق به خود ، از خداوند یاری بخواهید .  

7- فرصتهای جدید را با آغوش باز بپذیرید . همیشه به یاد داشته باشید که نیروی خداوندی ، بسی عظیم تر و وسیع تر از آن تصوری است که شما در ذهن خود دارید ، بنابراین در طلب خواسته ها و خواهش های خود از وی تنها به چیزهای کوچک در زندگی اکتفاء نکنید . خداوند ، قدرتی بی انتهاست ، پس از او تا بی نهایت طلب کنید. تعجب نکنید اگر در نهایت شما به یک درون بینی و حس فطری رسیدید که این حس غیر قابل توصیف است و شما  را در انجام امور زندگی هدایت خواهد کرد .  

نیل به نزدیکی و شکوفا شدن این رابطه خیلی زمان نمی برد . مادامی که این حس نزدیکی در شما ایجاد شود ، دیگر این قدرت الهی است که این رابطه را زیباتر و صمیمی تر جلوه می دهد . برای مستحکم تر شدن این رابطه ، بهتر است آرام و پیوسته پیش بروید و نخواهیم که به یکباره به بطن این قدرت الهی پی ببریم !! ( مثل این است که برای دیدن غنچه داخل یک گل سرخ زیبا ، گلبرگهای اطراف آن را جدا کنیم تا بتوانیم غنچه آن را ببنیم !! )که مسلما" شما را از مسیر خود دور می کند ، چرا که انسان گنجایش درک آن را ندارد . بدانید که خداوند یکتا ، همواره شما را دوست دارد و  بر آن است تا شما از ثمره های شگفت انگیز و زیبای این رابطه همیشه لذت ببرید. 

 

 

 



منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

 
ترا در بیکران دنیای تنهایان

رهایت من نخواهم کرد

رها کن غیر من را
آشتی کن با خدای خود تو غیر از من چه میجویی؟

تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟

تو راه بندگی طی کن عزیزا من خدایی خوب میدانم

تو دعوت کن مرا با خود به اشکی .یا خدایی میهمانم کن

که من چشمان اشک الوده ات را دوست میدارم

طلب کن خالق خود را.بجو مارا تو خواهی یافت

که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که

وصل عاشق و معشوق هم،اهسته میگویم، خدایی عالمی دارد

تویی زیباتر از خورشید زیبایم.تویی والاترین مهمان دنیایم.

که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت

وقتی تو را من افریدم بر خودم احسنت میگفتم

مگر ایا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟

هزاران توبه ات را گرچه بشکستی.ببینم من تورا از درگهم راندم؟

که میترساندت از من؟رها کن ان خدای دور

آن نامهربان معبود.آن مخلوق خود را

این منم پروردگار مهربانت.خالقت.اینک صدایم کن مرا.با قطره اشکی

به پیش اور دو دست خالی خودرا. با زبان بسته ات کاری ندارم

لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

غریب این زمین خاکی ام.آیا عزیزم حاجتی داری؟

بگو جز من کس دیگر نمیفهمد.به نجوایی صدایم کن.بدان اغوش من باز است

قسم بر عاشقان پاک با ایمان

قسم بر اسبهای خسته در میدان

تو را در بهترین اوقات اوردم

قسم بر عصر روشن ، تکیه کن بر من

قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور

قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد

برای درک اغوشم,شروع کن,یک قدم با تو

تمام گامهای مانده اش با من

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان.رهایت من نخواهم کرد