من خانه ام را گم کرده ام
مدتهاست گم شده ام
بین کلماتم
بین نوشته هایم
بین بیداری و خوابم گمشده ام
تجربه کرده ای گمشده گی را ...
از هرطرف که می روی به بن بست می رسی ...
به تاریکی ...
به هیاهوهای خالی از صدا !
به نگاههائی که مرده اند !
به صداهائی که در گلو خفه شده اند !
به لبخندهائی که روی لبها خشکیده اند !
گمشده ام و خودم را میان این همه بودن ها ! میجویم
اما هرچه میگردم بیشتر در میابم که من ساکن این زمین نیستم ...
من خانه ام را گم کرده ام ....
+ نوشته شده در 2013/10/19 ساعت 20:53 توسط واحد زارعی
|
بنام خدایی که همیشه با ماست (ای کاش ما نیز همیشه با او باشیم)